درود
نزدیکترینِ دور، ای حضــــــــرت عشق
ای غایب در حضور، ای حضرت عشق
چشمی به تمام جادهها، سر در پیش
دل منتظر ظهــــور، ای حضرت عشق
در میکــــدهها نه باده نه خم پیدا
نه حوصله و شـــــوق تبسم پیدا
اوضاع جهان شده قمر در عقرب
گَرد شب غــم به روی مردم پیدا
اوضاع جهـــــان پریـــــــــش دارم مولا
نه راه پـــــــــــس و نه پیش دارم مولا
چشمم به در است و دستهایم نومید
سر در شــــــــب تار خویش دارم مولا
فریـــــــاد و خروش و ناله و نفرین است
غم روی دل شکستـــــه در تمرین است
جنگ است و جنون، جنایتِ جاهل و جبر
تاریخ جهــــان و دین به خون آذین است
شاد باشیم و به شادی دیگران بیندیشیم.
بدرود